جمعه، فروردین ۱۸، ۱۳۸۵

خيلي ها ...

- خيلي از آدمها مقياس درست يا نادرست بودن يه كار رو، بر انجام جمعي كار مي دونن يعني اگر يه عده زيادي كاري رو انجام بدن اون كار درسته و اگر انجام ندن از پايه و اساس غلطه .
من اسم اين آدمها رو گذاشتم "آدمهاي خاكستري" . اين آدمها تو كل زندگي هميشه توي يه كانال حركت مي كنن كه خيلي ها از اون گذشتن و خواهندگذشت براي خاكستري ها زندگي قبل از شروع شدن تموم شده چون همه چيزش معلومه، يكسري مراحل مشخص :
نوع مردانه: تولد – دبستان – راهنمايي- دبيرستان – ( دانشگاه ) – خدمت سربازي- كاركردن – ازدواج – تولد فرزند يا فرزندان – بازنشتگي – مرگ
نوع زنانه : تولد – دبستان – راهنمايي- دبيرستان – ( دانشگاه ) – (كاركردن) – ازدواج – تولد فرزند يا فرزندان – (بازنشتگي) – مرگ
هميشه دوست دارن زودتر به مرحله بعدي برسن: مثلا دوست دارن هرچه زودتر از سركار برسن خونه، به خونه كه رسيدن دوست دارن هر چه زودتر غذا رو بخورن و استراحت كنن، بعد از استراحت دوست دارن هرچي زودتر شب بشه تا فردا صبح زود سر كار باشن !
واسه همين وقتي تو كوچه و خيابون بهشون برمي خوري هميشه سرشون پايينه، يه نگراني خاص دارن شايد خيلي مواقع متوجه حضورشون تو يه جمع نشي، اصولا كسي رو به خودشون جذب نمي كنن مگر خاكستري هايي كه نظراتشون دقيقا مثل خودشونه، محور بحثهاشون هم معمولا در حد حوادث روزمره تو محل كار يا كوچه و خيابونه .
اونها اصولا براي زندگي بدون هيجان برنامه ريزي شدن و براي همين با هر نوع ريسك به صورت خودكار مخالفند .
با هر تغييري كه جدا از زندگي كاناليزه باشه به شدت مخالفت مي كنند هرچند تغييرات كوچك، به عبارت بهتر اونها لغت تغيير رو از لغتنامه زندگي شون حذف كردن .
نكته مثبت اين آدمها اينكه اگه با اونها باشي از ناحيه اونها هيچ ضرري به تو نمي رسه به شرطي كه دغ نكني .
- خيلي از آدمها به تئوري "هدف وسيله را توجيه مي كند" بشدت پايبند هستند از لحاظ اونا چيزي به اسم اجتماع و جامعه وجود نداره اونها انسانها رو پله هايي مي دونند براي بالا رفتن از "نردبان ترقي" براي اونها ترقي يعني پيش افتادن از جريان معمول زندگي . براي همين در شرايط مختلف سريعا رنگ عوض مي كنند. براي هر لحظه از زندگي هميشه يه ماسك دارند كه به صورت بزنند. اونها حتي با خودشون صادق نيستند مدتهاست كه حتي به خودشون راست نگفتند . معمولا ادعا مي كنند تنهايي رو دوست دارند، اونها واقعا تنها هستند چون كسي رو براي خودشون نگه نداشتند مگر يه عده از آدمهايي مثل خودشون كه همش دارن سر هم رو به تناوب كلاه مي ذارن. اكثرشون داراي عقايدي هستند كه صرف نظر از خود عقيده در اعتقاد بهش دچار افراط و تفريط شديد شدن. حتي براي چند ساعت هم سعي نكردن خودشون باشن شايد براي اينكه خودشونو فراموش كردن ؟
حتي يكبار نتونستن قبول كنند كه اشتباه كردن ، معمولا نفع شخصي رو به منفعت گروهي ترجيح ميدن. خود محوري رو بشدت مي نوتي تو رفتارشون ببيني .
من اسم اونا رو گذاشتم "آفتاب پرست"
- خيلي از آدمها رو بايد هل بدي، اونا به هيچ وجه تفكر مستقلي ندارن . به راحتي تحت تاثير قرار مي گيرن، به راحتي بازيچه مي شن . بايد هميشه يكي باشه كه به اونا بگه چكار كنن . اين آدمها معمولا شكستهاشون رو بيشتر به ياد دارند، براي انجام ندان كارها هميشه دلايل كاملا موجهي دارن. فقط كافيه يه فكر بهشون تلقين بشه سريعا دست به انجام كار مي زنن . دوست دارن بشينن و خودشون رو به عنوان الگو براي گرفتن درس عبرت به بقيه معرفي كنن . مثل همه آدمهاي ديگه فرصت كافي براي موفقيت داشتن، ولي هيچ وقت از اين فرصتها استفاده نكردن . معمولا نظرشون اينه كه انساهاي زرنگي هستند ! واي اگر به چيزي اعتقاد داشته باشن مي خوان به زور هم كه شده اونو بخورد ديگران بدن . از تملق بيشتر از بقيه خوششون مياد . اسم اونا رو گذاشتم "ساده انديش" .
- خيلي از آدمها به اين نتيجه رسيدن كه جامعه بدون اونها نمي تونه سر كنه، اونها خودشونو عقل كل و قطب عالم امكان مي دونند. زندگي اونها تبديل شده به يك كلمه، "من". احساس مي كنند فقط "من" مي تونه يك سري از اعمال رو انجام بده . بقيه نمي تونند، بقيه نمي فهمند. عادت كردند كه به بقيه انسانها از بالا به پايين نگاه كنند. حاظرند هر كاري رو انجام بدند و هر تاواني را بپردازند تا "من" بودن زير سوال نره . اونا تنهاترين انسانها هستند، نمي تون رابطه درستي با بقيه برقرار كنند جالب اينكه نمي تونن درك كنند كه تنها هستند چون به اين نتيجه رسيدن كه مي تونن تمام مشكلات رو به تنهايي از پيش رو بردارن براي همين علاقه شديدي به رنج كشيدن بيخود دارند. بهشون كه نگاه مي كني بيشتر احساس تاسف مي كني . علاقه شديدي به بزرگ كردن مشكلات بقيه و كوبيدن اونها با توسل به همين مشكلات دارند . از رنجوندن بقيه به شدت لذت مي برند .
اونها معاني مثل نوع دوستي، محبت و نهايتا عشق رو اصولا درك نمي كنند، كلمه منطق در لغتنامه زندگي اونها وجود نداره حتي كلمه مشابهي رو هم نمي توني پيدا كني ! اگه بخواهي بهشون نزديك بشي با به اونها بقبولي كه اوناها يگانه بت زندگي تو هستند . من اسم اونا رو گذاشتم "غار نشين"
- يه عده از آدمها مي تونستند خيلي بهتر از ايني كه هستند باشند ولي شانس نياوردند مثل تمام اونهايي كه تو كودكي يا يتيم شدند يا اينكه كنار يه خيابون رها شدند به اونا مي گم "بي گناه"
- يه تعداد خيلي كمي از آدمها تو لحظه زندگي مي كنند . از نظر اونا بايد ارزشي براي زمان از دست رفته باشه . هيچ ادعايي ندارند با اينكه معمولا در حاشيه هستن خواه نا خواه تو قلب همه جا دارن، جدا از جنسيتشون تو همون نگاه اول شيفتشون مي شي . براي اونا چيزي به اسم نفع شخصي وجود نداره . چنان خوبند كه اكثرا بقيه صداقتشون رو با سادگي اشتباه مي گيرن . صداقتشون باعث شده وقتي كسي با اونا برخورد كنه فكر كنه كه اوناحتما ريگي تو كفششون دارن چرا ؟ چون مثل بقيه نيستن !!!
"دوست" تنها چيزيه كه اونا تو اين هفتاد و دو ملت به دنبالش مي گردن و داشتن مصاحبي از "خاكستري ها" يا "آفتاب پرست ها" يا "ساده انديش ها" و بدتر از همه "غار نشين ها" آزارشون ميده .
اونا نمي خوان تجارت كنن، نمي خوان دروغ بگن، نمي خوان تو يه كانال حركت كنن، نمي خوان تو يه غار بخزن بلكه مي خوان به معني واقعي، زندگي كنن، كاري كه بقيه نمي خوان انجام بدن اونا مي خوان زنده بمونن به همين دليل هميشه بين اين گروه با بقيه گروهها (به جز بي گناه ها ) يك جدال و كشمش وجود داره .
من به اونا مي گم "راهنما"
بعد از يه مدت مبارزه معمولا راهنماها خسته مي شن دامنه فعاليتشون رو كم ميكنن (ولي دست نمي كشن) با همنون 4 يا 5 نفري كه به عنوان دوست دور و برشون هست سر مي كنن.
خيلي راحت مي توني بهشون اعتماد كني، اونها حتي اگه بخوان نمي تونن بد باشن.
----------------------------------
معمولا در تقابل بين گروهها (بجز بيگناهها كه خارج از اين 4 چوب هستند ) هيچ كس حرف كسي رو قبول نداره، آفتاب پرستها در زندگي اجتماعي به صورت ظاهري موفق ترند و خاكستري ها چون همه چيزشون معلومه كمتر دچار مشكل مي شن . راهنماها بيشترين ضرر رو مي كنند . ساده انديشها بيشترين ضرر رو ميزنند چونكه اگر آبو غذاشون مرتب بهشون برسه مشكل ديگه اي رو ندارن و اصولا فكرشون در همين محدوده پرواز مي كنه . تو اين گروها غار نشين ها بدترين زندگي رو دارن .
تعداد "خاكستري ها"، "غار نشين ها"، "ساده انديش ها" و "آفتاب پرست ها" چنان در حال افزايشه كه مي شه گفت "راهنماها" كم كم دارن از بين ميرن .

۱۰ نظر:

  1. آن نور و طور و موسی عمرانم آرزوست

    پاسخحذف
  2. تقسيم بندي خيلي جالب و درستي بود:)ممنون از لينكم كه گذاشتي:)

    پاسخحذف
  3. خیلی جالب و قشنگ دسته بندی کرده بودی آدمها و چه اسامی جالبی داده بودی به این گروهها...دلم بیش از همه برا بی گناها میلرزه..بی گناه

    پاسخحذف
  4. dobare begoo..?

    پاسخحذف
  5. مطلب جالبی بود /آدم ها عجب موجودا تی هستن .

    پاسخحذف
  6. salam...man goftam tanhae mifrosham ..onam moft Ama nagoftam majani.....be ezaye in tanhae ye tabane bozorg to zendegit bayad bedi ....ke omid varam hich vaght tame tanhaeo nakeshi......az biyabani gozhatsam ke dar an lotf bud.mehrabani bud.safa bud va man name in biyaban ra biyabane dusty mizaram.............Mostadamo moafagh bash .erfan ghaderi

    پاسخحذف
  7. salam duste aziz va pa sepas az lotfetoon manam beheton ba name بيابان link dadam..mostadam bashid.....sharmandam kardin..vaghean mamnoonam az lotfetoon...paydaro bashid..

    پاسخحذف
  8. تقسیم بندی جالبی کردی. گر چه بعضی ها رو نمیشه تو هیچ کدومش گنجوند. یکی رو می شناختم که خاکستری بود. دقیقاً همینطوری بود که توصیف کردی.

    پاسخحذف
  9. salam matalebe khobi bod va khandani

    پاسخحذف