دوشنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۴

پيرزن سال نو مبارك

وارد مغازه كه شدم يه نفس راحت كشيدم، شلوغي عيد سرسام آور بود .شروع كردم به قيمت گرفتن ميوه ها، سيب، پرتغال، موز و ... يه چند تا كيسه پلاستيك گرفتم تا ميوها رو بريزم توش در حال كندوكاو و بالا پايين كردن ميوها بودم كه يه موضوع حواسمو پرت كرد "يه پيرزن با كمر خميده آروم آروم وارد مغازه شد "
-پسرم سيب زميني داري ؟
-آره ننه .
- كيلو چنده ؟
-300 تومن
پيرزن يه كيسه فريزر درآورد كه توش يه عالمه پول خرد و 50 و 100و 200 تومني بود. به پولها نگاه كرد .
- ارزون تر نداري ؟
- چرا دم در اون كنار، اونا كيلويي 200 تومن .
- خيلي خوب پس نيم كيلو بده .
يه چيز عجيبي بود كه مجبورم كرد ميخكوب بشم به اين صحنه ها. ميوه فروش سيب زميني ها رو برداشت، كشيد و داد به پيرزن .
- بيا ننه . اينم سيب زميني .
پير زن در حالي كه داشت مي رفت برگشت و پرسيد :
- پياز كلوي چنده ؟
ميوه فروش قيمت رو پرتاب كرد تو فضا، پيرزن يه نگاه به كيسه پولش كرد يكم سبك و سنگين كرد راهشو گرفت و رفت .
غفلتا خودمو رسونم به ميوه فروش و تو گوشش خوندم :
- اين پيرزن هرچي مي خواد بهش بده من پولوشو حساب مي كنم .
ميوه فروش خوشحال صداشو صاف كرد كه بيا ننه بهت پياز بدم .
پيرزن جاخورد مي خواست بگه كه پياز نمي خواهد ولي تا چشمش به چهره مهربون شده ميوه فروش افتاد هيچي نگفت ميوه فروش هم يه كيسه پلاستيكي برداشتو رفت به جنگ پيازها .
منم خوشحال از عمل خودم مي خواستم برم دنبال كار خودم كه تيره خلاصو خوردم:
ميوه فروش پياز رو ريخت تو كيسه و داد دست پيره زن، پيره زن يه نگاه به پيازها كرد هر كدوم كه بزرگ تر بود رو ريخت سرجاش و يه سري پياز كوچيك برداشت !!!
احتمالا چون فكر مي كرد ميوه فروش داره بهش لطف مي كنه مي خواست يه جوري بهش كمتر ضرر بزنه.
پيرزن اون روز فقط پياز گرفت، اگر هرچيه ديگه هم مي خواست آماده و مهيا بهش داده مي شد، ولي فقط پيازها رو گرفت و رفت .
براي چند لحظه معلق بودم، دويدم دنبالش ولي توي اون شلوغي كي مي تونست يه پيرزن تنهاي كمر خميده رو كه تمام داراييش تو يك كيسه بود پيدا كنه؟
مي خواستم همونجا وسط اون شلوغي بين اون همه آدمهاي خاكستري بزنم زيره گريه .
نمي دونم چطوري برگشتم تو تمام راه فقط داشتم صحنه هاي اون اتفاق رو مرور مي كردم .
حالا چند سال از اون اتفاق مي گذره، هر سال نزديكي هاي عيد به ياد اون پيرزن مي افتم .
داره يه سال ديگه هم مي ياد : پيرزن عيدت مبارك

۴ نظر:

  1. به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را

    پاسخحذف
  2. میدونم دنیا پر از آدمای ناجوره ولی دلم می خواست اینو بگم که کاشکی فقط توی فیلم ها باشه.../ خب آدمای خوبی هم پیدا میشه مثل تو.

    پاسخحذف
  3. سلام. ممنون که سر زدی. دنبال کی می گردی وقتی خودت یکی از اونایی! (رها از صفحه اجتماعی)

    پاسخحذف
  4. بنی آدم اعضای یکدیگرند/که در آفرینش ز یک گوهرند

    پاسخحذف